HELLO

HELLO

Anything that I like
HELLO

HELLO

Anything that I like

معجون آرامش


معجون آرامش 


روزی انوشیروان بر بزرگمهر خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر بستند. چون روزی چند بر این حال بود،کسری کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند. آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی وشادمان.

بدو گفتند:در این تنگی و سختی تو را آسوده دل می بینم!

گفت:معجونی ساخته ام از شش جزء و به کار می برم و چنین که می بینید مرا نیکو می دارد.گفتند:آن معجون را شرح بازگوی که ما را نیز هنگام گرفتاری به کار آید

گفت:آری جزء نخست اعتماد بر خدای است ، عزوجل

دوم :آنچه مقدر است بودنی است

سوم :شکیبایی برای گرفتار بهترین چیزهاست.

چهارم :اگر صبر نکنم چه کنم،پس نفس خویش را به جزع و زاری بیش نیازارم

پنجم :آنکه شاید حالی سخت تر از این رخ دهد

ششم :آنکه از این ساعت تا ساعت دیگر امید گشایش باشد


 چون این سخنان به کسری رسید او را آزاد کرد و گرامی داشت.